به گزارش روشنفکر
هاتف علیمردانی:
«سینمای شاعرانه» سینمایی است که در ابعاد کلاسیک تعریف مشخصی ندارد/ «سینمای شاعرانه» مربوط به «دیدن» است نه «تماشا کردن»!
به گزارش هنرنیوز، علیمردانی در ابتدا این کارگاه را به دو قسمت سینمای شاعرانه و انتقال توانایی در سینما تقسیم کرد و به تشریح سینمای شاعرانه برداخت و او گفت: سینمای شاعرانه سینمایی تواناییگراست که به حس و ریتم وابسته است و داستانمحور و قصهگو نیست. سینمای شاعرانه، سینمای عباس کیارستمی، شهیدثالث، فدریکو فلینی و سینمای اروپای شرق را شامل میشود در واقع این سینما از قصه فاصله میگیرد و با ریتم پایین در ربط است.
این کارگردان با اصرار بر این که از شعر به سینما رسیده است، یادآوری کرد: من به گفتن یک شاعر و ترانهسرا که سالها در عرصه موسیقی فعالیت داشتم، فعالیت سینمایی دارم. بعضی اوقات اوقات یک پوستر یا یک عکس یا یک اتفاق علتزایش یک ایده میشود. شعری داشتم که بابک بیات آهنگساز آن می بود و مهران مدیری آن را خواند. این شعر را از قصهای واقعی سرودم. وقتی به مدرسهای در کوچهای باریک میرفتم. در همان کوچه همیشه خانمی پشت پنجره مینشست که من هر روز او را میدیدم اما یک روز دیگر او را ندیدم و این نوشته را تبدیل به شعر کردم. درمورد فیلم اخیرم «کج پیله» هم میتوانم، بگویم که شعری حسین منزوی دارد که درمورد کرم ابریشم است. داستان همین شعر در بخشی از فیلمم آمد زیاد تر اتفاقاتی که در فیلمهایم افتاده در شعرها آمده است. بعضی اوقات اوقات شعر در فیلم میتواند شلوغ باشد و بعضی اوقات همانند فیلمهای کیارستمی ساده.
علیمردانی گفت: من معتقدم سینمای شاعرانه مربوط به دیدن است نه تماشا کردن. من همیشه عاشق سینما بودم در این بین سینمای شاعرانه مردمفهمیدن هم داریم. اینطور نیست که بگوییم سینمایی وجود دارد که مردم فهمیدن نمیکنند بعد آن سینما، شاعرانه است. عبور از روایت کلاسیک مهم است. سینمای شاعرانه ابتدا باید از ساختار رد شود.
او در ادامه برخی از اشعاری که سروده می بود را خواند که در سینمای او تاثیرگذار بودهاند و فرمود: من شعرهایی دارم که علتزایش فیلمهایم شدند. «آباجان» از توانایی زیسته من آمد و قابلیت هم شعر شدن را داشت و هم فیلم شدن. سینمای شاعرانه سینمایی است که در ابعاد کلاسیک تعریف مشخصی ندارد، قصه و تعریف مشخصی از ساختارش وجود ندارد. سینمای شاعرانه گفتن ساده حس فیلمساز به تماشاگر است.
علیمردانی گفت: بازیگری همیشه مهم بوده و بازیهای فیلمهای من مدام دیده شده است من معتقدم بازیگر واسط انتقال احساسات بین کارگردان و تماشاگر است. در سینمای ایران مثالهایی وجود دارد که بازیگر نتوانسته حس را به درستی منتقل کند. بعد فهمیدن مشترک بازیگر با کارگردان و نویسنده مهم است. من همیشه خودم فیلمنامه¬هایم را نوشتهام چون کانسپت برایم مهم است. همیشه ما به ازای آدمها در فیلمها را اشکار کردهام در «کوچه بینام» هم این چنین می بود. زیاد از اتفاقات در فیلمهای من از همین گفتن احساسات میآید.
علیمردانی با اصرار بر نگاه متفاوت هر کارگردان او گفت: امکان پذیر یک متن را چند کارگردان بسازند اما هر کدام نگاه خود را داشته باشند.
دسته بندی مطالب
منبع