به گزارش روشنفکر
به گزارش “روشنفکر”، انوش دستگیر، سرمربی جوان افغان که سابقه هدایت تیم ملی فوتبال افغانستان را در کارنامه دارد، این روزها به یکی از چهرههای شاخص در لیگ اردیویسه هلند تبدیل شده است. او که تواناییهای جالبی از دوران مربیگری در ردههای پایه و هدایت تیم ملی افغانستان و تیمهای باشگاهی را دارد، به تازگی به علت اخراج سرمربی آلمره سیتی، هدایت موقت این تیم را در لیگ برتر هلند بر مسئولیت گرفته است؛ این یک زمان تازه و نقطه عطفی در مسیر حرفهای دستگیر محسوب میشود.
دستگیر که متولد کابل است و در دوران کودکی به همراه خانوادهاش به هلند مهاجرت کرده، داستانی الهامقسمت از پشتکار و اراده برای رسیدن به جایگاه جاری دارد. او با سابقهای از مربیگری در تیمهای پایه توانسته مسیر پیشرفت خود را اشکار کند و با دقت به لیاقتهای خود، به گفتن سرمربی موقت در سطح اول فوتبال هلند به کار گرفته شود.
مسئله دلنشین این که او شروعی طوفانی در لیگ برتر هلند هلند داشت و در اولین بازی خود با سه گل هیرنفین را ناکامی داد. یقیناً هم چنان آلمره در جدول لیگ برتر هلند شرایط خوبی ندارد و باید در نیم فصل دوم برای خروج از بحران و ماندن در لیگ تلاش کند.
دستگیر امروز در او گفتوگویی اختصاصی با “روشنفکر” در خصوص دوران فوتبال خود و ورود زودهنگامش به مربیگری سخن بگویید کرده است. او این چنین درمورد اهداف و آرزوهای خود اظهارات جالبی داشته است. این او گفتوگوی مفصل را در ادامه میخوانید:
* وجود در در لیگ اردیویسه، توجهات بسیاری را جلب کرده است. میخواستم مصاحبه را با این سوال اغاز کنیم که در آلمره سیتی دقیقا چه نقشی داری و کار مدیریت فنی تیم آنجا چطور پیش میرود؟
این اولین بازیام به گفتن سرمربی در لیگ برتر با آلمره سیتی می بود. مربی ما رو چهارشنبه اخراج کردند و من پشتیبانی مربی اول بودم؛ باشگاه از من سوال کرد که اگر میخواهم برای این بازی سرمربی باشم تا مربی تازه بیاید. من اینجا قراداد سه ساله دارم و برنامهام این می بود که یک یا دو سال دیگر پشتیبانی مربی بمانم و سپس سرمربی این تیم شوم اما اکنون که مربی را اخراج کردند، از من خواستند سرمربی باشم. این که در این پست میمانم یا نمیمانم، اشکار نیست. در جلسهها هستیم و تا چند روز دیگر اشکار میشود. در تکنیکال منیجمت ما دو پشتیبانی مربی دیگر هست که هلندی می باشند و هر دو در لیگ برتر هلند بازی کردهاند؛ یکی از آنها مربی لیگ برتر دیگر می بود و پشتیبانی مربی دیگر من در تیم ملی هلند بازی کرده است. توانایی کافی داریم. مربی دروازهبانهای ما هم از ایران است؛ عقیل اعتمادی که فکر میکنم در لیگ برتر ایران هم بازی کرده است.
* هنگامی رزومهات را بازدید میکنیم، میبینیم که تقریبا همه دوران فوتبالی تو در باشگاههای هلند پیش رفته اما خودت متولد افغانستان هستی. چه وقتی مهاجرت کردی و اوضاع برایت چطور می بود؟
من متولد افغانستان هستم و در کابل به دنیا آمدهام. یک ساله بودم که به پاکستان مهاجرت کردیم و از آنجا به هندوستان رفتیم و ۱۰ ساله بودم که از هندستان به هلند آمدیم. فوتبال را در ۱۲-۱۳ سالگی در هلند اغاز کردم و در سن ۱۵ سالگی به تیم ان ای سی نایمخن رفتم؛ تیمی که علیرضا جهانبخش در تیم اول آن بازی کرد. چهار سال در آکادمی این باشگاه بودم و چند بازی در تیم زیر ۱۹ سال و چند بازی هم در تیم زیر ۲۳ سال این باشگاه بازی کردم. در سن ۱۹ سالگی به تیم فنلو رفتم؛ تیمی که کیسوکه هوندا از ژاپن در آن بازی میکرد. یک سال در تیم ۲۳ سال این باشگاه بودم و سال سپس همراه این تیم به لیگ برتر رفتم. زیاد کم در تیم اول بودم و در ۲۱ سالگی پایم مصدوم شد. چهار بار عمل کردم و بعد از آن دکترها انها گفتند دیگر نمیتوانی در لیگ برتر بازی کنی. ۱۸-۱۹ ماه ریکاوری کردم، اما دیگر هیچوقت نتوانستم سطحی را که داشتم، به دست بیاورم. از آن به سپس در لیگ سه هلند بازی کردم اما در سن ۲۲ سالگی مربیام از من سوال کرد میخواهی مربی شوی؟ آن زمان جگرم خون می بود و پایم مصدوم می بود، گفتم اوکی. ۲۲ ساله بودم که در ان ای سی نایمخن مربیگری را اغاز کردم. از تیمهای پایه اغاز کردم و بعد از آن چهار سال جوانان را تمرین دادم و بعد از آن پشتیبانی مربی امیر هاشمی مقدم شدم و سپس از ۶ ماه مربی این باشگاه شدم که آن زمان در لیگ چهار هلند بازی میکردند. ۲۸ ساله بودم که به این سمت رسیدم و بعد از آن مربی تیم ملی افعانستان شدم. در آن زمان جوانترین مربی دنیا بودم و چهار سال افغانستان بودم. در آن زمان در کنار این که مربی افغانستان بودم، دو تیم آماتور داشتم که ان ای سی نایمخن می بود و فرد دیگر فی فی فی دونو، چون میخواستم هر روز در زمین چمن تمرین بدهم و با تیم ملی فقط سالی پنج باز و شش هفته برای تمرین و مسابقه میروی. من جوان بودم و میخواستم هر روز تمرین بودم و برای همین حتی دو باشگاه را همزمان هدایت میکردم؛ یک تیم روزهای شنبه بازی داشت و یکی یکشنبه. به مرور مدارک مربیگری خودم را گرفتم و دو سال قبل لایسنس یوفا پرو را دریافت کردم.
* فوتبال در افغانستان احتمالا زیاد پیشرفته و گسترش یافته نباشد. در این شرایط تو چطور توانستی کار خودت را تا این حد خوب پیش ببری؟
وقتی که مربی افغانستان بودم، زیاد جوان بودم و توانایی بسیاری نداشتم اما وطن خودم را دوست داشتم و میخواستم برای افعانستان هر کاری از دستم برمیآید، بکنم. ما مهاجرین در کشورهای اروپایی یک شانس داشتیم که توانستیم از افغانستان بیرون بیاییم و در زندگی خودمان یک چیزی بسازیم، زندگی خوبی داشته باشیم و درس بخوانیم و مدارک مربیگریمان را بگیریم و فوتبال بازی کنیم، اما همیشه حس میکردم که برای وطن خودم هیچ کاری نکردم. حس تهی بودن داشتم و فکر میکردم هر کاری کنم، کافی نیست. من چند سال برای افغانستان بازی کرده بودم و بعدش یک سال پشتیبانی مربی بودم و در سن ۲۸ سالگی انها گفتند میخواهیم مربی شوی. من میخواستم به افغانستان خدمت کنم و همانطور که میدانید در سرزمین ما هزاره با ازبک میجنگد، ازبک با پشتون میجنگد و… . در آن زمان همین جو در تیم ملی هم می بود و بازیکنان داخلی با بازیکنان خارجی میجنگیدند و خارجیها با داخل میجنگیدند. من گفتم اگر بتوانم یک خدمت به افغانستان کنم، این است که به همه اقوامی که در تیم ملی بازی میکنند، یک انگیزه بدهم که فوتبال خوبی بازی کنند و همه با هم برادر باشند و سخنهای ازبک و تاجیک و هزاره را نزنند. حتی در پارلمان افغانستان یک خانمی می بود که او گفت تیم انوش دستگیر الگوی صمیمیت افغانستان است و اگر در تیم همه میتوانند یکجا بازی کنند، چرا ما نمیتوانیم در پارلمان و دولت در کنار هم باشیم؟ یقیناً مقصد من فقط این نبوده است و من میخواستم نام فوتبال افغانستان را بلند کنیم. بازیکنانی که در سطح دنیا بودند و نمیخواستند همراه شوند بازی کنند؛ همانند فرشاد نور، عمران حیدری، رحمت اکبری و… که همه در لیگ برتر بازی میکردند. من همه اینها را به افغانستان آوردم. مقصد ما این می بود و تنها برد و باخت نبوده است. یقیناً افغانستان همیشه با تیمهای ضعیف فوتبال بازی میکرد و ما گفتیم از این به سپس با تیمهای قوی بازی میکنیم و اگر باختیم مهم نیست، مهم این است که مطمعن به نفس تیم بالا برود و در ادامه آن مطمعن به نفس افغانستان بالا برود و مردم افغانستان حس کنند که ما هم یک وطن داریم.
* با دقت به توانایی که از خودت سراغ داری، فکر میکنی اگه شهروند هلند بودی، میتوانستی موقعیت بهتری داشته باشی؟ برای مثال زیاد تر در تیم بزرگسالان ان ای سی بازی کنی.
من افغان هستم و یقیناً پاسپورت هلندی دارم، اما این که من نتوانستم در لیگ برتر بازی کنم، اصلا برای این نبوده است که من افغان بودم. اگر یک سرزمین در جهان باشد که تفاوتی بین افغان و آفریقایی و ایرانی و مسلمان و کاتولیک و… نبیند، هلند است. من هزار بار شکر میکنم که به این سرزمین آمدم و این سرزمین به من شانسهای بسیاری داد. اینجا بازیکنان افغان همانند فرشاد نور در لیگ برتر بازی کردند، اما این که من بازی نکردم برای صدمه دیدن می بود و برای این نبوده است که هلندی نبودم. میبینید که من یوفا پرو را گرفتم که زیاد از خارجیها در هلند ندارند. در دو سال فقط هشت نفر میتوانند که این مدرک را بگیرند و به من این شانس را دادند. مشکل هلندی بودن یا افغان بودن نبوده است، مشکل صدمه دیدن می بود.
* تو در مقطعی هم بازی میکردی و هم مربیگری. چطور این شرایط را مدیریت میکردی؟
من از ۲۱ سالگی دیگر در لیگهای آماتور فوتبال بازی میکردم اما هدفم مربیگری می بود. لیگهای آماتور شبها تمرین و بازی میکنند. من صبحها در آکادمی ان ای سی نایمخن تمرین میدادم و شب خودم فوتبال بازی میکردم. در آن زمان مصدومیتم زیاد شدید شده می بود و دیگر نمیتوانستم زیاد بازی کنم. حتی در لیگ سه که بازی میکردم، یک هفته نیاز داشتم که پایم بهتر شود و بتوانم مجدد بازی کنم. در سال ۲۰۱۷ که مربی افغانستان شدم، دیگر فوتبال را ول کردم و با دقت به این که در مربیگری زیاد پیشرفت کردم، میخواستم روی این حرفه تمرکز کنم.
* تو از سال ۲۰۱۶ در افغانستان مربیگری کردی، اما در آن دوره دو مقدماتی ناموفق جام ملتها داشتید. فکر میکنی چرا به این رقابتها نرسیدید؟
در سال ۲۰۱۸ نتوانستیم به جام ملتهای آسیا برویم، من پشتیبانی مربی بودم و مربی ما اوتو فیستر آلمانی می بود. بعد از آن من چهار سال و نیم مربی بودم و باز نتوانستیم به جام ملتهای آسیا برویم که این اتفاق چند علت داشت. اولین نوشته این می بود که من سه ماه می بود مربی شده بودم که فیفا رئیس فدراسیون ما را محروم کرد و با وجود این که فوتبال ما محروم نشد، اما یک ضربه قوی به فوتبال ما خورد و اسپانسرهای ما کار خود را متوقف کردند. اسپانسر لباس ما کار او را متوقف کرد و اسپانسری که سالانه یک میلیون دلار به ما میداد هم جدا شد. بعد از آن یک سال و نیم سپس کرونا آمد و دیگر تیم ملی افعانستان نه مسابقهای داشت و نه کمپ تمرینی برگزار کرد. سپس از یک سال هم دولت سقوط کرد. من در چهار سال سه اتفاق بزرگ را توانایی کردم. از طرفی افغانستان هیچوقت نمیتواند در سرزمین خود بازی کند و از امتیاز میزبانی برخوردار نیستیم، لیگ داخلی ما درست نیست که بتوانیم از داخل بازیکن بگیریم. ما بازیکنان را از سطح دنیا برای چند روز میگیریم و آنها هم به آبوهوای اروپا عادت دارند و حتی افغانستان را ندیدهاند. همه این مشکلات وجود داشت که ما نتوانستیم صعود کنیم. یقیناً خودمان هم کمتوانایی بودیم.
* آخر کارت در تیم ملی افغانستان به گفتن سرمربی چطور می بود؟ و بعد از آن چطور نظر کار در هلند را گرفتی؟
تصمیم خودم می بود که از تیم ملی افعانستان جدا شوم، چون چهار سال و نیم مربی بودم و دیگر بس می بود. من میخواستم مربی یک باشگاه باشم و هر روز تمرین بدهم، چون جوان هستم. فکر میکنم مربی تیم ملی باید فردی باشد که دوران باشگاهی را طی کرده باشد. من دوست داشتم هر روز در زمین چمن باشم. وقتی که پرولایسنس خودم را گرفتم، از تیم ۲۱ سال آلمره سیتی نظر دریافت کردم و در کنار آن دستیار تیم اول شدم. با تیم ۲۱ سال آلمره قهرمان لیگ برتر هلند شدیم و در فینال فاینورد را بردیم. هلندیها درمورد من یک کتاب نوشتند و کتاب من هفت ماه در بهترین کتابهای ورزشی هلند می بود؛ در آن کتاب داستان زندگی من می بود و این که چطور توانستم در این سن به لیگ برتر بیایم و مدارکم را بگیرم.
* حتما میدانستی که این هفته در روبه رو تیم علیرضا جهانبخش بازی کردید و برد بزرگی هم آوردید. این تقابل با کاپیتان ایران را چطور دیدی؟
همانطور که گفتم چهارشنبه مربی ما را اخراج کردند و من مربی بودم و برابر تیم آقای علیرضا جهانبخش بازی زیاد خوبی کردیم. برای ما مهم می بود که سه امتیاز را بگیریم تا بتوانیم در نیم فصل دوم در لیگ برتر بمانیم. بازی روبه رو علیرضا جهانبخش هم زیاد خوب می بود.
* آیا ارتباطی با علیرضا جهانبخش داری؟
من این بازیکن را نمیشناسم اما دوستانم همانند عقیل اعتمادی و امیر هاشمی مقدم میشناختند. همدیگر را دیدیم و سلام دادیم اما زیاد سخن نزدیم. امیدوارم او همینطور بدرخشد. افتخار میکنم که در هلند برای این بازیکن ایرانی و همزبان ما که کاپیتان تیم ملی ایران است، تا این حد احترام قائل می باشند و من هم برای او احترام قائلم. امروز شنیدم که به یکی از دوستانم حرف های می بود بد شد که ما بازی را نبردیم اما برای انوش زیاد خوشحالم که توانست اولین بازیاش را ببرد.
* آیا فوتبال باشگاهی ایران را جستوجو میکنی و تیم موردعلاقه داری؟
راستش را بگویم نه، چون در اروپا فقط همین لیگهای اروپایی را جستوجو میکنیم، اما دوستان ایرانی دارم که طرفدار استقلال یا پرسپولیس می باشند. دوستان ایرانیام این دو باشگاه را زیاد دوست دارند و من هم دوست دارم یک روز بتوانم از نزدیک یک بازی در استادیوم ببینم.
* جاهطلبی تو در فوتبال هلند در مربیگری چیست؟ منظورم این است که چه رویایی داری؟
مقصد من این است که چند سال در لیگ برتر هلند مربی باشم و بعد از آن ببینم که چه مقدار میتوانم بالا بروم. فعلا میخواهم پنج سال در لیگ برتر هلند مربی باشم. اما رؤیای من چیز فرد دیگر است؛ همه کارهایی که اینجا میکنم فقط برای این است که میخواهم یک روز لیگ افغانستان را به طور سراسری بسازم و پشتیبانی کنم که لیگ خوبی بسازند و آکادمیهای خوبی داشته باشند. جوانها در افغانستان توانایی بسیاری دارند اما مربیان و امکانات خوبی ندارند که بدرخشند. رؤیای من این است که بتوانم به افغانستان پشتیبانی کنم تا لیگ خوبی همانند ایران داشته باشد. افغانستانیها زیاد فوتبالدوست می باشند و توانایی دارند و من میخواهم این کار را انجام بدهم. رؤیای من این نیست که در یک باشگاه زیاد بزرگ مربیگری کنم، بلکه این هدفم است. رؤیایم خدمت به فوتبال افغانستان است.
دسته بندی مطالب
منبع