به گزارش روشنفکر
یک مدیرتصویربرداری فیلم نقل کرد؛
چرا سینمای ایران فیلم جادهای کم دارد؟
پیمان عباسزاده معتقد است فیلم جادهای اساسا در سینمای ایران کم ساخته شده است و یکی از دلایل این اتفاق، سختی ساخت آن است.
او گفت: هنگامی فیلمنامه را خواندم حس کردم حس و حال فیلمنامه از جنس همان فضایی است که من آنرا دوست دارم و نسبت به آن حس قرابت کردم. فضای فیلمنامه «آبی روشن» فضایی عارفانه و در عین حال عاشقانه می بود که شخصا این فضاها را زیاد دوست دارم. یقیناً منظورم از فضای عاشقانه هم زیاد تر یک عاشقانه معرفتی و شناختی است. از این بابت خط داستانی فیلم برایم جذابیت داشت.
عباسزاده در ادامه او گفت: داستان «آبی روشن» درمورد فردی است که عاشق خادمی امام رضا (علیه السلام) است و اکنون خودش دچار چالشهایی شده است. این فرد در مسیری که پیش رو دارد، یک خالصسازی را توانایی میکند تا به عشق خود برسد. گویی در مسیر حرکت این فرد باید ناظر این خالصسازی میبودیم. حس میکردم این کاراکتر باید در این مسیر آنقدر به خلوص برسد تا لیاقت آن عشق نهایی را به دست بیاورد. این مسیر برایم زیاد دلنشین می بود.
این مدیر فیلمبرداری او گفت: فارغ از این خط داستانی، فضای ذهنی بابک خواجهپاشا در فیلمسازی هم مدام برایم قابلاحترام، دلنشین و دوستداشتنی است. میدانستم او بدونعلت سراغ ساخت یک داستان نمیرود. میدانستم حتما با این داستان ربط برقرار کرده است. از طرف دیگر دانش و بینش کارگردانی او هم برایم اثباتشده می بود و باور کامل به او داشتم. به همین دلایل میخواستم این همکاری شکل بگیرد و بعدتر هم حس کردم این همکاری چه مقدار مورد قیمت می بود.
عباسزاده درمورد این که آیا میتوان «آبی روشن» را یک فیلم معناگرا دانست؟ او گفت: قطعا این فیلم از هر بعدی که به آن نگاه کنیم، یک تاثییر معناگرا محسوب میشود. فارغ از این که این کاراکتر به کجا میخواهد برسد، حتی اگر مقصدش کلیسا یا کنیسه هم می بود، سفری معنایی را طی میکند. قطعا برای ما این معنی در امام رضا (علیه السلام) متبلور میشود اما اگر جهانیتر به موقعیت این کاراکتر نگاه کنیم، بازهم این فیلم میتواند روی مخاطب خودش تأثیر داشته باشد. حتی تماشاگری که در یک سرزمین فرد دیگر و خارج از فضای فرهنگی ما این فیلم را تماشا کند، حس میکنم میتواند با آن ربط برقرار کند. فکر میکنم مخاطب خارجی هم میتواند فهمید فضای معنوی حاکم بر فیلم شود.
او گفت: آنچه مخاطب از فیلم دریافت میکند این است که رسیدن به مقصدی به نام «مشهد» برای کاراکتری که در یک روستای دورافتاده زندگی میکند، آنقدر مهم است که حاضر است هر اتفاقی را بهجان بخرد تا به هدفش برسد. در این مسیر هم آنقدر بالا و پایین میشود تا با تمیزی و پاکی کامل به مقصد برسد.
مدیر فیلمبرداری «آبی روشن» درمورد تعدد لوکیشنهای فیلم و چالشهای کار در فضای غیرشهری او گفت: بالاخره این جنس فیلم سختیهای خاص خودش را دارد. فیلم جادهای اساسا در سینمای ایران کم ساخته شده است و مثالهای زیاد مقداری را در ذهن داریم. یکی از دلایل این اتفاق، سختی ساخت آن است. همین فیلم بالغبر ۵۸ لوکیشن داشت و این یعنی حداقل ۵۸ بار جابهجایی کل تیم تشکیل.
او گفت: هنگامی گروه تشکیل یک فیلم، بهطور مثال در فضای یک خانه به یک فضای بصری و لحن روایتگری میرسد، میداند که حداقل ۲۰ دقیقه از فیلم قرار است در همین لوکیشن روایت شود. در این کار اما قرار می بود ۵۸ بار این فرآیند را طی کنیم و به زبان یکسانی برای فضاسازی و لحن روایت برسیم. در یک لوکیشن فضای بارانی داشتیم و در لوکیشن دیگر با چالشهای فرد دیگر روبه رو میشدیم. هر یک از این موقعیتها الزام بازتعریف فضای بصری می بود. در نهایت هم باید این فضای بصری به طوری شکل میگرفت که تماشاگر از آن لذت ببرد.
دسته بندی مطالب
منبع