در روزهای تازه سرویس استریم پارامونت پلاس پخش ادامه اقتباس تلویزیونی از بازی تحسین شده اکشن، علمی تخیلی Halo، پرچمدار استودیوی غول پیکر مایکروسافت را که برای چندین دهه بر روی کنسول ایکس باکس انتشار شده، اغاز کرده است. و اگر فصل اول بازخوردهای متغیری را از طرف برخی از طرفداران دریافت کرد، در آن صورت فصل دوم، با قضاوت بر پایه اظهارات سازندگان سریال، میتواند قلب بی اعتناترین متنفران را نیز آب کند. اگر به اولین نقدهای منتقدان باور دارید، بعد باید بدانید واقعاً برای تصحیح خطاها کار شده است. اکنون ما در ویجیاتو به علت اغاز فصل دوم سریال آنچه را که قبل از تماشای ادامه آن باید بدانید را به شما میگوییم.
اما پیش از هر چیز باید او گفت مایکروسافت برای زمان طویل در تلاش برای فیلمبرداری از فرنچایز مهم بازیهای ویدیویی خود بوده است: در نتیجه در اواسط دهه ۲۰۰۰، نیل بلومکمپ و پیتر جکسون میخواستند این کار را انجام بدهند، اما نتوانستند با شرکت به توافق برسند. اما ۱۵ سال سپس، داستان مستر چیف به گفتن سریالی برای پارامونت پلاس بدون هیچ چهره مشهوری در بین بازیگران و سازندگان به دست مخاطبان رسید. کماکان این ظن وجود دارد که بودجه پروژه در فصل اول اصلاً آن چیزی نبوده است که قیمت اقتباس از این بازیهای اکشن علمی تخیلی را داشته باشد، اما با همه این نکات این سریال اکنون به فصل دوم خود رسیده است.
سریال Halo درمورد چیست؟
داستان این سریال اکشن علمی تخیلی در آیندهای دور و در قرن بیست و ششم اتفاق میافتد. بشریت به رهبری شورایی همانند شورای امنیت سازمان ملل در حال جنگی دشوار با بیگانگانی است که توسط میثاق نمایندگی میبشود، اتحادی از چندین نژاد که جنگ مقدسی را علیه مردم اظهار کردهاند. نبرد نابرابر است، دشمن از نظر تعداد و فن آوری برتر است و تنها امید پیروزی سربازان آموزش دیده در زره تهاجمی تحکیم شده است که به آنها اسپارتان میگویند.
یکی از این نیروهای اختصاصی مستر چیف است. یک افسانه جاودانه واقعی، که حریفان را بدون لذت زیاد، اما با توانایی خاصی نابود میکند. سربازان میثاق از او میترسند و او را شیطان مینامند. اما نام مهم او جان-۱۱۷ است. او در زمانهای دور، دورهای که تا این مدت کودک می بود از خانوادهاش ربوده شد. سپس او و دیگران احساساتشان را خاموش و خاطراتشان را پاک کردند تا هیچ چیزی در تمرینات آنها قبل از نبرد با تهدید واقعی برایشان اختلال تشکیل نکند.
گروهی از اسپارتیها همانند او در کنار قهرمان میجنگند. اما یک تفاوت قابل دقت بین آنها وجود دارد: مستر چیف جذب مصنوعات بیگانه عجیبی میبشود که با لمس آنها چیزهایی را که نباید برای میآورد و به یاد قبل پاک شده خود میافتد. در این حالت رهبری نظامی بشریت که فهمیده است سلاح مهم آنها غیرقابل کنترل است، هوش مصنوعی کورتانا را در بدن مستر چیف میکارد تا او را کنترل کند. اما در آن لحظه آنها نمیدانستند که دارند یکی از با اهمیت ترین اتحادها را در همه فضا تشکیل میکنند که میتواند به تنهایی پیروزی را برای بشریت به ارمغان بیاورد. این خلاصهای از اتفاقاتهای فصل اول سریال است.
تفاوتهای شدید با دنیای بازی
در زمان اظهار فصل اول، سازندگان سریال بلافاصله اظهار کردند که Halo آنها داستانی نیست که طرفداران بازی به آن عادت کرده بودند. موضع نویسندگان زیاد آشکار و ساده می بود: آنها جدول وقتی خود را تشکیل کردند و آن را تیم نقرهای نامیدند که مطرح آن در یک جهان موازی گسترش مییابد و رویدادهای مهم بازی را مورد توجخ قرار میدهد، اما آنها را به روش خود تفسیر میکند.
این نوشته حتی قبل از انتشار کردن اولین تکههای سریال جنجال و طوفانی از خشم تشکیل کرد و در نتیجه مخاطب مهم پروژه را که با هراس و وحشت با محتوای درون بازی برخورد کرده می بود، ناموافق روح سریبازیهای Halo میدانست. همانطور که استفن کین، سازنده ۹ تکه اول و تهیهکننده اجرایی سریال Halo، کیکی ولفکیل توضیح دادند، به سادگی هیچ راه فرد دیگر برای آوردن داستان مستر چیف به یک سریال تلویزیونی وجود نداشت. علت هم نبوده است بودجه کافی برای گشترش ایدهها بر مبنای بازی اظهار شد و هم یک حوزه رسانهای سریالی کاملاً متفاوت با قوانین و عناصر روایی خاص خود.
نتیجه تحول رویکرد سریال Halo از بازی، بد یا خوب؟
حتما میدانید که سری بازیهای Halo در درجه اول یک تیراندازی اول شخص با یک قهرمان ساکت است که چهره خود را نشان نمیدهد. برای گیمرها سخت نبوده است که حس کنند در کفش آواتار بازی می باشند، اما در قالب سریال این رویکرد به سادگی کار نمیکند. به این علت، نویسندگان سریال به قهرمان مهم داستان عذاب شخصی بیشتری دادند و پهنای شخصیت او را حجیمتر کردند. و اگر در برخی جاها این قهرمان خشن به نظر میرسید، به اختصاصی هنگامی سخن بگویید از گسترش خطوط داستانی ثانویه میشد، به طور کلی عکس مستر چیف واقعاً قهرمانانه و دراماتیک می بود.
برای این کار تیم تشکیل حتی باید کلاه ایمنی جان ۱۱۷ را برمیداشتند که در بازیها این اتفاق نیفتاد. اما خب این علتخشم طرفداران شد، ولی این شخصیت هیچ کد یا قوانینی ندارد که او را از انجام این کار منع کند (دقت داشته باشید که او از جهان مندلورین نیست)، به همین علت است که تیم نویسندگی تصمیم گرفت این سایه بدون چهره شخصیت اسطورهای را از بین ببرد و بر احساسات او افزوده بشود.
در هر رسانه فرد دیگر در جهان (هم کتابها و هم کمیکهای مبتنی بر سری بازیهای Halo وجود دارد)، مستر چیف دائماً بدون زره خارج از صحنههای نبرد میرود. به این علت، شگفت نیست که در سریالی که برای تعداد بسیاری تکه و صحنههای گفتگومحور طراحی شده است، همین اتفاق افتاده است. به این علت نمیتوان این رویکرد سریال را مسئلهای همه منفی دانست.
فصل اول سریال Halo: پیروزی یا ناکامی؟
این یکی از ویژگیهای بازیهای ویدیویی Halo می بود که قهرمان آن، ابرسرباز قوی به نام «مستر چیف» هم چهره و هم شخصیت نداشت. اگر ماریو یک لوله کش زبردست است که نقش شوالیه را بازی میکند و لارا کرافت یک باستان شناس ماجراجو با توانایی مبارزه، بعد مستر چیف باید از یک فیلم بلاکباستر و غیرقابل گریز تابستانی با یک قهرمان تکبعدی وام بگیرد.
مقصد سازندگان از شخصیت پردازی کممحتوای مستر چیف در بازی این می بود که به بازیکنان اجازه دهند خود را به گفتن قهرمان در یک مبارزه آینده نگرانه برای بقا فکر کنند. اما در مجموعه لایو اکشن اقتباسی برایپارامون پلاس، کوششها برای اختلاف واقعی چیف (که به علت تفاوتهای ذاتی بین یک بازی ویدیویی و یک درام تلویزیونی سریالی الزامی است) ویژگی مهم فرنچایز را به یک باگ تبدیل میکند. به این علت، سریال Halo حتی در درخشانترین لحظاتش نمیتواند بر چالشهایی که در دیدگاه پرفراز و نشیب قهرمان داستان وجود دارد فائق آید.
یقیناً باید بدانید نارضایتی منتقدان و طرفداران بازی به هیچ وجه مانع از تبدیل شدن سریال Halo به محبوب ترین پروژه در سرویس استریم پارامونت پلاس در سال انتشارش نشد و این سریال از فرنچایزهایی همانند سریال Yellowstone و Star Trek پیشی گرفت. حتی در زمان پخش فصل اول سریال گزارش شد که در طول انتشار کردن این پروژه علمی تخیلی افزایش رکوردی در اشتراکهای این استریم وجود داشت، اما مهمتر از همه، این سریال تلویزیونی هجوم قدرتمندی از مخاطبان خارج از ایالات متحده را به همراه داشت.
احتمالا بتوان او گفت بینندگان مهم این اقتباس را افرادی ناآشنا با سری بازیها راه اندازی داده بودند. و آنها، با قضاوت بر پایه رتبه بندی منبع های تخصصی، از آنچه دیدند راضی بودند. با وجود انتقادات بسیاری از جانب طرفداران سری بازیهای ویدیویی، سریال Halo با ۷۵ هزار رای، میانگین امتیاز IMDb 7.2 را دارد. انتقاد عمدتاً بر روی خطوط داستانی ثانویه، هویت و پرداخت خود قهرمان و معارفه دختری جوان از سیاره مادریگال است که توسط مستر چیف نجات یافته است. اما با همه این موارد میتوان او گفت فصل اول سریال با رویکردی درامتر و دور از نمایش یک اکشن عالی، قصهای را پایهگذاری کرد که اکنون باید ادامه اشکار کند. به این علت، باید او گفت فصل اول سریال دارای محتوایی معمولی و در پهنای استانداردهای امروزی ژانر علمی تخیلی قرار دارد.
ایده برنده یک ابرسرباز شکسته در وسعت فضا
این روزها پروژههای علمی تخیلی در مقیاس بزرگ در مدیوم سریالی که بر پایه فرنچایزهای سینمایی آشنا تشکیل نشدهاند، نادر می باشند. در نتیجه علیرغم برخی حاشیههای خاص در فصل اول، سریال Halo کماکان یک اکشن فضایی گرانقیمت با انتخابهای داستانی بعضی اوقات جسورانه، تشکیل قابل قبول، طرحی دلنشین و نبردهای حماسی با نمودهای بصری به ندرت پایینتر از بلاکباسترهای بزرگ سینمایی است.
اما مزیت مهم سریال که شما را به تماشای آن وا میدارد، شخصیتهای مهم آن می باشند. از بین این شخصیتها مورد علاقه مخاطبان میتوان به مستر چیف و Kai-125 و این چنین هوش مصنوعی کورتانا با صداپیشگی جن تیلور که قبلا صدای خود را به شخصیت بازی قرض داده می بود، اشاره کرد. پابلو شرایبر که نقش مستر چیف را بازی میکند، همانند یک سرباز واقعی است که توانمندیهای بدنیاش به حدی افزایش یافته است که این غول قد بلندتر و سالمتر از بقیه به نظر میرسد.
به علت انتخاب درست بازیگر شخصیت مستر چیف، اجرای هیچ حالت عاطفی این قهرمان برای او دشوار نیست؛ برای مثال از خشم و از دست دادن تا حداکثر تمرکز روی صحنههای دراماتیک و درونی همه در فرم خوبی اجرا شدهاند. در نتیجه تبدیل مستر چیف از یک ابرسرباز خاموش، یادآور یک سایبورگ، به یک قهرمان احساسی که زندگی را میشناسد و آماده است خود را برای نجات بشریت فدا کند، دیدنی است.
جدای از شخصیت مهم، باید اشاره کرد ناتاشا مکالهون، که از سریال تلویزیونی «Californication» شناخته میبشود، کمتر از ستاره مهم تیم بازیگری دلنشین نیست. شخصیت او، یعنی دکتر هالسی، یک شخصیت خاکستری با ظرافتهای شرورانه و موذی است که آماده است برای رفاه بشریت دست به هر کاری بزند، از جمله ربودن کودکان و سرپوش گذاشتن بر جنایات. اما شخصیت به همان اندازه که در نگاه اول منفی به نظر میرسد آشکار نیست. و در فصل دوم، جوزف مورگان، ستاره آشنای سریالهای شناخته شده و معروف مورد نظر مخاطبان یعنی The Vampire Diaries و The Originals به آنها مدام است.
بازدید و خلاصه داستان فصل دوم Halo
مطرح داستانی فصل دوم سریال شش ماه بعد از آخر سرنوشت ساز تکه نهم و پایانی فصل اول گسترش مییابد. بعد از وقایع تکان دهنده در یک سیاره بیابانی، مستر چیف نمیتواند این حس را که جنگ با دشمن در شرف تحول است، از بین ببرد. به این علت او همه چیز را به خطر میاندازد تا چیزی را ثابت کند که هیچ کس نمیخواهد باور کند؛ یعنی میثاق در حال آماده شدن برای دعوا به بزرگترین قلعه بشریت، سیاره ریچ است.
با کهکشانی در لبه پرتگاه، جان راهی سفری میبشود تا کلید نجات بشریت یا انقراض آن را اشکار کند، و آن هالهای است که او در رویاهای خود دیده است. در این بین میثاق یک جنگجوی نخبه خود را برای از بین بردن این دشمن قدرتمندش میفرستد. فصل دوم سریال Halo از هشت فوریه (پنجشنبه ، ۱۹ بهمن ۱۴۰۲) اغاز به پخش کرده است.
در حالی که فصل تازه دارای اکشن زیاد بیشتری است، برخی از آنها به طور چشمگیری کارگردانی شده، و تمرکز کلی داستان کماکان روی فرضیه مهم فصل اول، یعنی تلاش برای بقای بشریت دارد. هرچند سریال Halo هم چنان از داستان سرایی ناامیدکننده و غیرقطعی رنج میبرد.
فصل اول Halo زیاد تر بین درام اکشن نظامی، علمی تخیلی سخت با جهانسازی گسترده و یک تریلر با رویکرد مضامین ضد امپریالیستی تقسیم میشد. در قیاس، فصل دوم سادهتر منسجمتر و سرگرمکنندهتر شده است. به طور کلی این فصل Halo حداقل در چند اپیزود ابتدایی زیاد پیچیده یا تخیلی نیست، در واقع سریال تا این مدت هم عمدتاً مصداق «چه میشد اگر جک ریچر مندالورین می بود؟» میگردد. اما حداقل این سریال چیزی فراتر از کات سینهای لایو اکشن یک بازی ایکس باکس است که نمیتوانید بازی کنید.
از نظر دیگر، روایت سادهشده این فصل حتی منفعلترین بینندگان را نیز مورد دقت قرار میدهد و Halo را برای مخاطب کمحوصله امروزی مناسب میکند. من ضمانت میکنم که هنگامی گلولهها در این سریال پرواز میکنند و خون بیگانهها میریزد، توی مخاطب میایستی و با لذت این لحظات را تماشا میکنی، حتی اگر منفعت گیری مکرر از برخی تکنیکها در آن تکراری و از مد افتاده باشد.
در نهایت، ناکامیهای معدود اما جدی فصل دوم Halo هم چنان بر دوش مستر چیف است، که باید بهترین دارایی سریال باشد، اما بهطور غیرقابل توضیحی بزرگترین باگ آن است. اگرچه پابلو شرایبر میتواند همانند معدودی از ستارگان در هالیوود برای خودنمایی جلوی دوربین تاثیرگذار باشد، اما او هم چنان یک خلاء کاریزمایی است، یک ظرف خالی حتی وقتی که نیمی از کادر را به طور فیزیکی در اختیار بگیرد.
اما زیاد تر تقصیرها نباید فهمید او باشد، بلکه دقت مخاطب باید به فیلمنامه ناتوان سریال برود، چون Halo تا این مدت در رابطه نوع قهرمانی که میخواهد مستر چیف پرچمدار آن باشد، تصمیم نگرفته است. در حالی که ساختن یک قهرمان آرمانی آسان نیست (مخصوصاً هنگامی آنها همانند مستر چیف بی چهره می باشند)، بعد الگوهایی برای این چنین قهرمانی به وضوح وجود ندارد. باید دقت داشت که تفنگدارانی همانند مرد بی نام با اجرای کلینت ایستوود و دین جارین یا ماندو علیرغم گفتن حداقلی و مقداری شباهت به مستر چیف، از عمق بسیاری برخوردارند. به این علت شگفت است که Halo اصرار دارد که مستر چیف را به طور متعارف در قامت قهرمانی شگفت و چندلایه تعریف کند.
احتمالا باید بپذیریم که Halo با پیشروی خود در مسیر نادرست قرار گرفته است و نمیتواند مسیر خود را از این قدم نادرست اساسی برگرداند. اما باید دقت داشت ساده نیست در این چنین درامی شخصیتی چون مستر چیف هیچ زمان چهرهاش را نشان ندهد، یا هیچ زمان داستان منشأ او بهگفتن کودکی ربودهشده برای مخاطب روایت نشود. بعد باید از برخی ایرادات چشمپوشی کرد.
با همه این تفاسیر این سریال یک داستان علمی تخیلی است که در فصل دوم اکشن را زیاد تر چاشنی روایت کرده، در نتیجه میتوان با سخت نگرفتن با آن از تماشای سریال سرگرم شد. به این علت لباسهای زرهدار آیندهنگر خود را بپوشید، تنقلات تهیه کنید و آماده شوید تا داخل ماجراجویی علمی تخیلی بعدی شوید که قرار است حتی بهتر از قبل خود باشد.
منبع